باید در جهت مخالف گذشته یعنى به سوى خدا حرکت کند. حرکت به سوى خدا یعنى جبران گذشته و ادامه حرکت در آینده، توبه ترکیبى از این آگاهى، پشیمانى و جبران است. توبه کننده، بازگشت کننده به فطرت اصلى خویش و مسیر اصلى حرکت انسان است او که از وجود خدا وصفاتى همچون علم و بصیرت و کیفر دهندگى خدا غافل بوده و از فرامین او یا زشتى نافرمانى او غفلت نموده است، پس از زدودن غفلت به سوى خدا بازگشت مىکند و خواهان جبران گذشته مىشود.
بازگشت توبه کننده با بازگشت خداوند همراه است. یعنى هر گاه گناهکار به مقتضاى فطرت خویش باز مىگردد و ترک گناه کند، خداوند نیز به رحمت خویش باز مىگردد، چرا که:
ان اللَّه هو التواب الرحیم؛ (261)
در آیات زیادى از قرآن این بازگشت متقابل بیان شده است:
فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فان اللَّه یتوب علیه ان اللَّه غفور رحیم؛ (262)
پس هر که بعد از ستم کردن توبه کند و جبران نماید، خداوند توبه او را مىپذیرد، خداوند آمرزنده مهربان است.
پذیرش توبه بنده از سوى خداوند با تعابیرى همچون یتوب علیه بیان شده است، زیرا خداوند نیز در آغاز و در اصل با بنده خویش با رحمت و مهربانى عمل مىکند و کیفر دهى و غضب خداوند پس از ناسپاسى و عصیان بنده رخ مىدهد. پس بازگشت خدا به معناى رجوع به رحمت و مهربانى است که در رفتار خداوند با بنده اصل است.
در قرآن کریم آیات بسیارى درباره توبه وجود دارد. در این آیات مىتوان شرایط و آثار توبه را یافت. این آیات مؤمنان را به توبه دعوت کردهاند:
و توبوا الى اللَّه جمیعا ایها المؤمنون لعلکم تفلحون؛ (263)
اى مؤمنان، همگى به درگاه خدا توبه کنید امید است که رستگار شوید.
هر کس به غایت وجود خویش آگاه باشد و نقش گناه را در هلاکت و دورى از سعادت بداند با اطلاع از گناه بودن یک عمل و آگاهى از عواقب سوء آن، حکم خواهد کرد که ترک آن گناه مقدمه ضرورى رسیدن به سعادت است. خداوند در این آیه به همین حقیقت اشاره فرموده است تا عقلهاى غفلت زده را بیدار کند و راه رستگارى را به آنان یادآور شود.
توبهاى که پس از آن گناهى انجام نگیرد رستگار کننده است و خداوند نیز به این گونه توبه دعوت مىکند:
یا ایها الذین آمنوا توبوا الى اللَّه توبة نصوحا عسى ربکم ان یکفر عنکم سیئاتکم و یدخلکم جنات تجرى من تحتها الانهار؛ (264)
اى کسانى که ایمان آوردهاید به درگاه خدا توبهاى راستین کنید، امید است که پروردگارتان بدىهایتان را از شما بزداید و شما را به باغهایى که از زیر درختان آن جویبارها روان است در آورد.
در روایات ائمه معصومین (ع) نیز عباراتى که مؤمنان را به توبه ترغیب مىکنند بسیار است. در برخى از روایات شدت اشتیاق خداوند به توبه بندگان بیان شده است تا شدت دوستى خداوند به توبه کنندگان معلوم گردد و انگیزه توبه قوى گردد.
خداوند خود در قرآن فرمود:
ان اللَّه یحب التوابین. (265)
امام صادق(ع) فرمودند:
ان اللَّه اشد فرحا بتوبة عبده من رجل اضل راحلته و زاده لیلة ظلماء فوجدها فاللَّه تعالى اشد فرحا بتوبة عبده من ذلک الرجل براحلته حین وجدها؛ (266)
شادمانى خدا از توبه بندهاش بیشتر از شادمانى کسى است که مرکب و توشه سفرش را در شبى تاریک گم کند و سپس آن را بیابد؛ پس شادى خداوند متعال از توبه بندهاش بیشتر است از شادمانى آن شخص به هنگام باز یافتن مرکب و توشهاش.
توبه یا توبه عموم مردم است که بازگشت از نافرمانى و معصیت خداست و یا توبه معصوم است. معصوم معصیت نمىکند، لذا توبه او از فعل حرام و ترک واجب نیست، بلکه توبه معصوم توبه از ترک اولى است. قسم سوم توبه نیز، توبه سالکان طریق خداست که هر گونه توجه به غیر خدا را گناهى بر خود مىشمارند و آن را موجب خسارت خویش مىدانند.
الف - توبه عموم مردم همان است که خداوند همه مردم را به آن امر فرموده:
توبوا الى اللَّه جمیعاً ایه المؤمنون. (267)
اراده ترک گناه به دو صورت ممکن است: گروهى از مؤمنان فرمان خدا را اجرا مىکنند که فرمود:
یا ایها الذین ءامنوا توبوا الى اللَّه توبة نصوحا. (268)
اینان از همه گناهان توبه مىکنند و به گناه باز نمىگردند مگر لغزشهایى که هر غیر معصومى به آن مبتلا مىشود. این گروه چنان که در ایه 8 سوره تحریم آمده است، امید است که مورد مغفرت واقع شوند و به بهشت درآیند.
گروهى دیگر از گناهان کبیره توبه مىکنند و واجبات مهم را انجام مىدهند. توبه این گونه افراد خالص و کامل نیست. این گونه افراد مصداق این آیه مبارکه هستند:
الذین یجتنبون کبائر الاثم وافوحش الا اللمم ان ربک وسع المغفرة هو اعلم بکم اذا انشاکم من الارض و اذا انتم اجنة فى بطون امهتکم فلا تزکوا انفسکم هو اعلم بمن اتقى؛ (269)
آنان که از گناهان بزرگ و زشت کارىها، جز گناهان صغیره، دورى مىکنند پرودگار تو به آنها آمرزشى گسترده دارد. او به شما از همه آگاهتر است. از آن هنگام که شما را از زمین آفرید و در آن موقع که به صورت جنین در شکم مادرانتان بودید، پس خودستایى نکنید او به حال پرهیزگاران داناتر است.
این دسته از افراد هر گاه دچار گناهى مىشوند، دوباره توبه مىکنند و خداوند آنان را که چنین توبه مىکنند و خطاى خود را موجب ناامیدى قرار نمىدهند دوست دارد. امام صادق(ع) فرمودند:
ان اللَّه یحب العبد المفتن التواب و لم یکن ذلک منه کان افضل؛ (270)
خداوند بندهاى را که چون در فتنه گناه افتد توبه مىکند دوست دارد و هر کس این گونه نباشد یعنى در گناه نیفتد و تکرار توبه نکند برتر است.
گروهى دیگر پس از توبه مقاومت مىکنند، ولى پس از مدتى دوباره به گناه عمدى مبتلا مىشوند و در عین حال واجبات را انجام مىدهند و بیشتر گناهان را ترک مىکنند، ولى در برابر برخى از گناهان مقاومت خود را از دست مىدهند و مرتکب گناه مىشوند و پس از آن نادم مىگردند و در توبه مجدد دچار تسویف مىشوند. اینان مصداق این آیه هستند که:
و آخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صلحا و أاخر سیئا عسى اللَّه ان یتوب علیهم ان اللَّه غفور الرحیم. (271)
و گروهى دیگر به گناهان خود اعتراف کردند، و کار خوب و بد را به هم آمیختند، امید مىرود که خداوند توبه آنها را بپذیرد. به یقین خداوند آمرزنده و مهربان است.
این گروه چون بر تسویف شیطانى غلبه کنند و توبه کنند، امید است بخشوده شوند و خداوندبا آمرزش و مهربانى خود با آنان رفتار مىنماید، ولى همواره در این خطر هستند که پیش از آن که موفق به توبه شوند عمرشان به سر آید.
گروهى دیگر پس از توبه و مقاومت در برابر گناه، دوباره مرتکب گناه مىشوند، ولى پشیمان نمىشوند و در اندیشه توبه نیستند. این دسته، از جمله اصرار کنندگان بر گناه هستند. این گونه افراد به دشوارى مىتوانند ایمان به توحید را در درون خود محفوظ دارند و مؤمن از دنیا بروند. اگر کافر از دنیا روند، اهل آتش خواهند بود و اگر مؤمن از دنیا بروند در صورتى که طاعات آنان از بدىهایشان بیشتر باشد امید است اهل نجات باشند.
دستهاى از افراد هستند که از گناه خویش پشیمان مىشوند و توبه مىکنند و علاوه بر آن عقوبت دنیایى نیز مىبینند. این گونه افراد را خداوند عذاب نخواهد کرد.
از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که فرموده:
الذنوب ثلاثة: فذنب مغفور، و ذنب غیر مغفور، و ذنب نرجوا لصاحبه و نخاف علیه؛
گناهان سه گونهاند، گناه بخشوده، گناه نابخشوده و گناهى که براى انجام دهنده آن امید بخشایش داریم و نیز از نابخشوده بودنش بیمناکیم.
از ایشان خواستند که هر یک از اقسام سه گانه را توضیح دهند. ایشان درباره گناه بخشوده فرمودند:
اما الذنب المفغور فعبد عاقبه اللَّه على ذنبه فى الدنیا، فاللَّه تعالى احلم و اکرم من ان یعاقب عبده مرتین؛ (272)
اما گناه بخشوده گناه بندهاى است که خداوند او را بر گناهش در دنیا کیفر نموده است، پس خداوند متعال شکیباتر و کریمتر از آن است که بندهاش را دوبار کیفر نماید.
ب. توبه معصوم چنان که گفته شد توبه از معصیت نیست. بلکه توبه از ترک اولى است؛ برخى از توبههاى انبیاء در قرآن کریم از این قبیل است. توبه حضرت ادم از این قبیل است:
فتلقى ءادم من ربه کلمت فتاب علیه انه هو التواب الرحیم؛ (273)
سپس آدم از پروردگارش کلماتى را دریافت نمود و خدا بر او ببخشود، آرى او است که توبهپذیر مهربان است.
ج. توبه اولیاء و سالکان طریق الهى، پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت سومین (ع) قسم از اقسام توبه است. توبههاى مذکور در ادعیه اهل بیت از این قبیل است. در قرآن کریم وقتى از بخشودن پیامبر یاد شده است، مقصود بخشودن گناهى در این رتبه بوده است:
انا فتحنا لک فتحا مبینا* لیغفر لک اللَّه ما تقدم من ذنبک و ما تأخر؛ (274)
ما تو را پیروزى آشکارى دادیم* تا خداوند از گناه گذشته و آینده تو در گذرد.
گناه آنان که در این مرتبه قرار دارند، معصیت منافى عصمت نیست، بلکه مقصود گناهى متناسب با مقام عصمت است. براى اولیاء واقع شدن در طبیعت و اشتغال به تدبیر امور دنیاى، موجب رنج است و آنان از این که ناگزیر به زندگى در عالم طبیعت هستند دچار کدورت مىشوندو آرزو دارند حتى این مقدار از توجه به طبیعت وجود نمىداشت تا فقط به خداوند توجه مىنمودند و در ذکر دائم او بودند. پیامبر اکرم(ص) مىفرمودند:
انه لیغان على قلبى حتى أستغفراللَّه تعالى فى الیوم و اللیلة سبعین مرة؛ (275)
گاه دلم را کدورتى مىپوشاند تا آن که روز و شب هفتاد بار از خداوند آمرزش بخواهم.
در خاتمه بحث اقسام توبه، باید گفت تقسیمى که ذکر شد، بر حسب اختلاف معانى و مراتب گناه بود که ناشى از اختلاف مرتبه توبه کنندگان است.
توبه دو رکن اصلى دارد که بدون آن هیچ توبهاى محقق نمىشود: نخست پشیمانى از گناه و دوم عزم بر ترک گناه در حال و آینده به قصد تقرب به خداوند علاوه بر این ارکان شرایطى نیز براى توبه وجود دارد که آن شرایط به طور خلاصه عبارت است از:
جبران گذشته به تناسب انواع گناه به شیوهاى خاص صورت مىگیرد. امیرالمؤمنین(ع) در عباراتى شیوا به ارکان و شرایط توبه اشاره فرمودهاند. ایشان خطاب به کسى که در حضورشان آمرزش مىطلبید (استغفراللَّه مىگفت) فرمودند:
ثکلتک امک، اتدرى ما الاستغفار؟ الاستغفار درجة العلیین، و هو اسم واقع على ستة معان: اولها الندم على ما مضى، و الثانى العزم على ترک العود الیه ابدا، و الثالث ان تؤدى الى المخلوقین حقوقهم حتى تلقى اللَّه املس لیس علیک تبعة، و الرابع أن تعمد الى کل فریضه علیک ضیعتها فتؤدى حقها، و الخامس أن تعمد الى اللحم الذى نبت على السحت فتذیبه و الاحزان حتى تلصق الجلد بالعظم و ینشأ بینهما لحم جدید، و السادس أن تذیق الجسم ألم الطاعة کما ذقته حلاوة المعصیه، فعند ذلک تقول أستغفراللَّه؛ (276)
مادرت بر تو بگرید آیا مىدانى استغفار چیست؟ استغفار درجه بلند رتبگان است و شش معنى دارد: نخست پشیمانى بر آن چه گذشت و دوم عزم بر ترک همیشگى بازگشت به آن گناه و سوم آن که حقوق مردم را به آنان بپردازى تا خدا را چنان پاک دیدار کنى که گناهى بر تو نباشد، و چهارم این که حق هر واجبى را که ضایع کردهاى ادا کنى، و پنجم این که گوشتى را که از حرام روییده است با اندوهها آب کنى چنان که پوست به استخوان بچسبد و میان آن دو گوشتى تازه روید، و ششم آن که درد طاعت را بر تن بچشانى، چنان که شیرینى معصیت را به آن چشاندى، آن گاه مىتوانى استغفراللَّه بگویى.
در این عبارت امیرمؤمنان على(ع) به دو رکن و شرط تحقق توبه اشاره فرمودهاند و سپس دو شرط را که شرط کمال توبه است اضافه نمودهاند. اگر توبه کننده شرط تحقق را ادا نکند توبه او ثمرى ندارد، ولى شرط کمال این گونه نیست. فقط اگر کسى همت صعود به مراتب بالا را دارد باید علاوه بر جبران کاستىهاى گذشته، لذتهاى گذشته را نیز تدارک کند تا کاملترین بهره را از توبه به دست آورد.
اولین شرط تحقق توبه، اداى حقوق دیگران است. اداى حقوق دیگران دو گونه تأثیر دارد: اولا رابطه انسان و دیگران را اصلاح مىکند و ثانیاً شرط اصلاح رابطه انسان با خداست.
حقوق مردم، اگر اموال و املاک باشد باید به آنها باز گردانده شود و اگر توبه کننده قدرت باز گرداندن را نداشته باشد باید رضایت صاحبان مال را به دست آورد و اگر حقالناس در ارتباط با جنایتى باشد باید دیه آن را بپردازد و در مورد قصاص به صاحبان حق اجازه قصاص دهد. در صورتى که به کسى تهمت زده باشد و یا غیبت کرده باشد، باید مورد تهمت را تکذیب کند و از صاحب حق حلالیت طلبد و اگر بر خواستن رضایت صاحب حق مفسدهاى باشد باید براى صاحب حق استغفار کند.
شرط دوم تحقق توبه اداى حقوق الهى است. توبه کننده یا واجباتى همچون نماز و روزه و زکات و... را ترک کرده که باید آنها را تا حد امکان قضا کند، و یا محرماتى را مرتکب شده است همچون دروغ و شرابخوارى و... که باید استغفار کند، پشیمان باشد و از تکرار آنها بپرهیزد.
دو شرط آخر یعنى ذوب کردن گوشتى که از حرام روییده و چشاندن رنج طاعات بر خویشتن، چنان که گفته شد شروط کمال توبه هستند.
آثار توبه بسیار است و البته به تناسب مرتبه توبه کننده و نوع گناه، آثار توبه نیز متفاوت است کمترین آنها نجات از عذاب و بالاترین آنها رسیدن به مقامات بندگان مخلص و اولیاء الهى است. از آثار توبه مىتوان موارد زیرا را برشمرد:
1 - کسى که توبه مىکند مورد بخشایش و رحمت خدا واقع مىشود. خداوند متعال خود فرموده است:
و انى لغفار لمن تاب و امن و عمل صلحاً ثم اهتدى؛ (277)
و به یقین من آمرزنده کسى هستم که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته نماید و به راه راست رهسپار شود.
2 - امید به رستگارى توبه کننده از آثار مهم توبه است:
فاما من تاب و أامن و عمل صلحاً فعسى أن یکون من المفلحین؛ (278)
و اما کسى که توبه کند و ایمان آورد و به کار شایسته پردازد، امید که از رستگاران باشد.
3 - محو کامل گناهان اثر دیگر توبه است. امام باقر(ع) فرمودهاند:
التائب من الذنب کمن لا ذنب له؛ (279)
توبه کننده از گناه همانند کسى است که گناه نکرده است.
امام صادق(ع) فرمودند:
اذا تاب العبد توبة نصوحا احبه اللَّه فستر علیه، قیل و کیف یستر علیه، قال ینسى ملکیه ما کانا یکتبان علیه و یوحى اللَّه الى جوارحه و الى بقاع الارض ان اکتمى علیه ذنوبه فیلقى اللَّه تعالى حین یلقاه و لیس شىء یشهد علیه بشىء من الذنوب؛ (280)
وقتى بنده توبه خالص کند خداوند دوستدار او مىشود و گناه او را مىپوشاند. از امام پرسیدند: چگونه پوشیده مىشود؟ فرمودند: دو فرشته او را از آن چه نوشتهاند بر علیه او به فراموشى مىاندازند و به اندامهاى و قطعات زمین وحى کند که گناهان او را بپوشانند. پس به هنگام ملاقات خداوند خدا را در حالى دیدار کند که گناهان او را بپوشانند. پس به هنگام ملاقات خداوند خدا را در حالى دیدار کند که بر هیچ گناهى از او هیچ چیزى گواهى نمىدهد.
4 - یکى از آثار امید بخش توبه آن است که خداوند کریم به کرم خویش زشتکارىهاى توبه کننده را به نیکى بدل مىکند. خداوند در قرآن کریم پس از آن که قاتلان و زانیان را به عذاب و زانیان را به عذاب دو چندان اخروى وعده مىدهد مىفرماید:
الا من تاب وأامن و عمل صلحا فاولئک یبدل اللَّه سیئاتهم حسنت و کان اللَّه غفوراً رحیماً؛ (281)
مگر کسى که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند. پس خداوند بدىهایشان را به نیکىها تبدیل مىکند و خدا همواره آمرزنده و مهربان است.
آین آیه نوید بخش به گناهکاران امید مىدهد که جبران گذشته کنند و کاستىها را به دارایى بدل سازند. کسى که از عذاب آخرت و محرومیت از کمالات معنوى نگران و خائف است، حتى اگر به او بشارت دهند که گناهان او از دفتر اعمالش محو شده است بسیار شادمان مىشود؛ چه برسد که به او بگویند اگر عمل صالح پیشه کنى، بدىهاى تو به نیکى بدل خواهند شد. خداوند فرموده است:
ان الحسنت یذهبن السیئات. (282)
5 - توبه اقوام از گناهان مشترک، موجب برکت و قدرت آنها مىشود. حضرت هود به قوم عاد خطاب مىکند و مىگوید:
و یقوم استغفروا ربکم ثم توبوا الیه یرسل السماء علیکم مدراراً و یزدکم قوة الى قوتکم؛ (283)
و اى قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید تا از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نیرویى بر نیروى شما بیفزاید.
1 - آیا این عبارت صحیح است: بازگشت توبه کننده با بازگشت خداوند همراه است؟ چرا؟
2 - توبه و بازگشت بنده به سوى خدا با توبه خدا بر بنده چه تفاوتى دارند؟
3 - توبه معصوم به چه معنى است؟
4 - چه فرقى بین توبه مردم عادى با توبه سالکان الى اللَّه وجود دارد؟
5 - در این کلام امیرالمؤمنین(ع): «الذنوب ثلاثه فذنب مغفور، و ذنب نرجوا لصاحبه و نخاف علیه» مراد از ذنب مغفور چیست؟
6 - در مورد اولیاء خدا ذنب چه معنایى مىدهد؟ و استغفار آن بزرگان از چه امرى است؟
7 - ارکان توبه چیست؟
8 - شرایط شش گانه توبه را بنویسید و مشخص نمایید که کدام یک از این شرایط جزء شرایط کمال و کدام یک جزء شرایط تحقق توبه حساب مىآیند؟
9 - توبه کننده در مورد گناه تهمت و غیبت چه وظیفهاى دارد؟
10 - برخى از آثار توبه را بیان کنید؟
11 - آثار فردى و اجتماعى توبه را بیان نمایید؟
12 - آیا منظور از تبدیل سیئات به حسنات، تبدیل گناهان انجام شده به خوبىها مىباشد؟ توضیح دهید.
261 - توبه، 118.
262 - مائده، 39.
263 - نور، 31.
264 - تحریم، 8.
265 - بقره، 222.
266 - محجة البیضاء، ج 7، ص 8.
267 - نور، 31.
268 - تحریم، 8.
269 - نجم، 32.
270 - اصول کافى، ج 2، باب التوبه.
271 - توبه، 102.
272 - محجة البیضاء، ج 7، ص 30.
273 - بقره، 37.
274 - فتح، 2 - 1.
275 - محجة البیضاء، ج 7، ص 17.
276 -نهجالبلاغه، کلمات قصار، 417.
277 - طه، 82.
278 - قصص، 67.
279 - اصول کافى، ج 2، باب التوبه.
280 - محجة البیضاء، ج 7، ص 9.
281 - فرقان، 70.
282 - هود، 114.
283 - هود، 52.